سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قربانگاه خردها را بیشتر آنجا توان یافت که برق طمعها بر آن تافت . [نهج البلاغه]

لیلی
نویسنده :  نازنین

بتاب ای مه نوبر کاشانه من        که تاریک است امشب خانه من

بتاب ای مه که بینم روی نیلی     مشویم در دل شب جای سیلی

بتاب ای مه که تا با قلب خسته      دهم من غسل پهلوی شکسته

بتاب ای مه که شویم من شبانه     ز اشک دیده جای تازیانه

بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب      نبیند روی مادر در دل شب

بتاب ای مه حسن مادر ندارد         حسین من کسی بر سر ندارد

بتاب ای مه گلستانم خزان شد        به زیر خاک زهرای جوان شد

بتاب ای مه که زهرا از دل  خاک      رود امشب بر سلطان لو لاک

علی امشب(رضایی)درد دل کرد      گل خود را نهان چون زیر گل کرد

 

 

 

 


یکشنبه 86/3/27 ساعت 4:21 عصر
نویسنده :  نازنین

 

با سلام خدمت همه کسانی که این مطلب رو میخونن و نظر میدن . میخواستم کمی راجع به طرحی که اخیرا مجلس در موردش  ...میخوام در مورد ازدواج موقت صحبت کنم . و اینکه نظر علی الخصوص پسرا و دخترا رو در موردش بدونم .من که به عنوان یه دختر اصلا از ازدواج موقت و این چرت و پرتها خوشم نمی یاد چون که درست زن حالت یه بازیچه رو برای مرد ها داره که هیچ تعهد و وفاداری در اون نیست وصرفا رفع نیاز جنسی هست و بس. و میخوام بدونم که اونی که این نوع ازدواج رو انتخاب میکنه مگه نه اینکه نیاز داره به جنس مخالف .خوب بره ازدواج کنه چرا این کار رو نمیکنه ؟ تنوع طلبی یا شونه خالی کردن از بار مسئولیت تشکیل زندگی کدام باعثش میشه و یا بهونه اینکه فعلا شرایط مالی درست وحسابی نداره که مثلا بخواد ازدواج کنه .که صد البته به نظر من همشون یه بهونه اس و بس وگرنه این همه آدم ازدواج دائم کردن یا بهشون زن دادن حتی با شرایط بد مالی مگه نتونستن بالاخره یکی رو گیر بیارن که با شرایطشون موافقت کنه ؟ در رابطه با اینکه ازدواج موقت خوبه یا بد یا اینکه چرا ازدواج باید به صورت موقت باشه خوب طرف ازدواج دائم بکنه که بهتره هم تشکیل خانواده میده هم اینکه درسته که مبحث ازدواج اصلا بخاطر احتیاج دو جنس مخالف به هم هستش اما معضلات جامعه فقط با رفع نیاز جنسی اون هم به صورت ازدواج موقت حل میشه ؟ احساس میکنم : داره میشه مثل زمان فروید و نظریه معروف فروید که:( ریشه تمام ناملایمات و نابسامانیهای فردی و اجتماعی را در عقدهای روانی حاصل از واپس زدگی میل جنسی معرفی میکرد )حالا تنها فرقش این شده که میل جنسی رو میتونن راحت و قانونی از هر کی که خوششون بیاد روا کنن تحت عنوان ازدواج موقت و خوب معلومه که آقایون هر چی راحت تر باشه ارضای نیاز جنسی بیشتر طالبشن و دیگه با این شرایط کمتر کسی از مردان تن به تشکیل خانواده خواهد داد و جامعه درست مثل اروپا و امریکا که خیلی راحت بی بند وباری درش رواج خواهد یافت خواهد شد چون دیگه از هر کی که سر راهشون ببینن که طالب هستش برا این کارا نمیگذرن و وقتشون به هرزگی میگذره و خدا عاقبت همه ما رو به خیر کنه هر کس هم که بخواد توجیهی برای کارش داشته باشه مسئله رو سریعا ربط میده به اینکه اگه بد بود چرا مجلس تصویب کرده یا اینکه توی دین اسلام هم ازدواج موقت اجازه داده شده و از این جو حرفا . و تازه اگه بچه ایی هم تو این بین و اوضاع و احوال بوجود بیاد کی میخواد مسئولیتش رو به عهده بگیره ؟؟ بدبخت اون بچه . و جای بحث زیاده اما حرفم اینه که بازم مسئله اصلی جامعه حل نمیشه با آزاد و راحت الارضا بودن نیاز جنسی. میگی نه ؟پس یه نگاه به غرب بکن ببین چه گند بازارییه سیری ناپذیریه میل جنسی و عدم تعهد و عدم وفاداری و... تازه انگار صیغه ازدواج موقت رو شنیدم که نیازی به خوندن به عربی نیست و خود دو طرف همون به فارسی بگن کافیه و این جور چیزا ..و حالا باز کسی اگه اطلاعات تکمیلی تری داره برام توی بخش نظرات بگه ممنون میشم .و اینکه //خیلی چیزای دیگه میخوام بگم که جاش اینجا نیست بی خیال ...


شنبه 86/3/19 ساعت 6:51 عصر
نویسنده :  نازنین

شنبه 86/3/12 ساعت 7:25 عصر
نویسنده :  نازنین

شبی غمگین، شبى بارانى وسرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

 تمام هستى ام بود وندانست

که در قلبم چه آشوبى به پا کرد

 و او هرگز شکستم را نفهمید

 اگر چه تا ته دنیا صدا کرد

 

 


شنبه 86/3/12 ساعت 7:3 عصر
نویسنده :  نازنین

محبت مثل یه سکه می مونه که اگه اشتباه انداختی در قلکی دیگه به این راحتی ها نمی شه درش اورد اگر هم بخوای درش بیاری باید بشکنیش


پنج شنبه 86/2/20 ساعت 7:58 عصر
نویسنده :  نازنین

کوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد. رفت‌ که‌ دنبال‌ خدا بگردد؛ و گفت: تا کوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.نهالی‌ رنجور و کوچک‌ کنار راه‌ ایستاده‌ بود.مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ کنار جاده‌ بودن‌ و نرفتن؛ و درخت‌ زیر لب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ که‌ بروی‌ و بی‌ رهاورد برگردی. کاش‌ می‌دانستی‌ آن‌چه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست. مسافر رفت‌ و گفت: یک‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ می‌داند، پاهایش‌ در گِل‌ است، او هیچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد یافت و نشنید که‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز کرده‌ام‌ و سفرم‌ را کسی‌ نخواهد دید؛ جز آن‌ که‌ باید...مسافر رفت‌ و کوله‌اش‌ سنگین‌ بود.هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پیچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و ناامید. خدا را نیافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ کرده‌ بود. به‌ ابتدای‌ جاده‌ رسید. جاده‌ای‌ که‌ روزی‌ از آن‌ آغاز کرده‌ بود.درختی‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز کنار جاده‌ بود. زیر سایه‌اش‌ نشست‌ تا لختی‌ بیاساید. مسافر درخت‌ را به‌ یاد نیاورد. اما درخت‌ او را می‌شناخت.درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در کوله‌ات‌ چه‌ داری، مرا هم‌ میهمان‌ کن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، کوله‌ام‌ خالی‌ است‌ و هیچ‌ چیز ندارم.درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتی‌ هیچ‌ چیز نداری، همه‌ چیز داری. اما آن‌ روز که‌ می‌رفتی، در کوله‌ات‌ همه‌ چیز داشتی، غرور کمترینش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت. حالا در کوله‌ات‌ جا برای‌ خدا هست. و قدری‌ از حقیقت‌ را در کوله‌ مسافر ریخت. دست‌های‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هایش‌ از حیرت‌ درخشید و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ و پیدا نکردم‌ و تو نرفته‌ای، این‌ همه‌ یافتی!درخت‌ گفت: زیرا تو در جاده‌ رفتی‌ و من‌ در خودم. و پیمودن‌ خود، دشوارتر از پیمودن‌ جاده‌هاست


جمعه 86/2/14 ساعت 12:53 عصر
نویسنده :  نازنین

دوستت دارم

بوسه
چهارشنبه 86/2/12 ساعت 10:14 صبح
نویسنده :  نازنین

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود. زیبــــــاترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود. زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود. زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود. زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود. زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود. زیباترین تنهاییم گریه برای توبود. زیباترین اعترافم عشق توبود

زیبا
یکشنبه 86/2/2 ساعت 8:47 عصر
نویسنده :  نازنین

تو آنجا و من اینجا. کسی را نداشته ام تا با او از چیزهای کوچک بگویم. از دانه های شبنم بر تیغه های علف یا از چیزهای بزرگ . از آنچه که در جهان میگذرد . تنها بوده ام گفته ام با خود وبا خود در خیال بوده ام اکنون دریافته ام که داشتن کسی در کنار تا کجا حیاتی است (سوزان پولیس شوتز)

 

نگاه
یکشنبه 86/2/2 ساعت 8:31 عصر
نویسنده :  نازنین
این گلهای قشنگ تقدیم به  تو   عکس رز
چهارشنبه 86/1/29 ساعت 7:35 عصر
   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سلام و صد سلام (اسفند 92)
باران
آموزش ترکی استانبولی
چند تا سایت مفید
حسرت دیدارت
چه زود گذشت این چند سال
عاشق تنها
امروز خیلی خوشحالم وای هورررررررررررررراااااااا
چه سخته با خاطراتش بمونی تنها
دلم تنگه واست
تحمل میکنم
با چه میتوان عشق را به بند جاودان کشید؟
سلام تنهام تنها
لیلی تنهاست و هنوز فکر خاطرا تشه
شعر
[همه عناوین(92)][عناوین آرشیوشده]
فهرست
193070 :کل بازدیدها
0 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
لیلی
نازنین
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
حضور و غیاب
لوگوی خودم
لیلی
لوگوی دوستان
لینک دوستان
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
آقاشیر
امام مهدی (عج)

.: شهر عشق :.
پتی آباد سینمای ایران
کسب درآمد اینترنتی
آدمک ها
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
مذهب عشق
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
صادقانه با خواهرم
امیدزهرا omidezahra
Ali 09357004336
تنها
lovlyworld
سخنان حکیمانه یک پسر دیوانه!
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
مذهب
پسران پرواز
لیلی
بــــوبــــو
ایده های اخلاقی
همه چیز
دنیا رهگذر است
LOVE STORY
خوش مرام
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
مطالب شماره1
مطلب شماره2
مطلب شماره3
مطلب شماره 4
مطلب شماره 5
مطلب شماره6
مطلب شماره 7
مطلب شماره 8
مدل لباس مجلسی
آرشیو 10
طراح قالب