هرچه گشتم در این شهر نبود اهل دلی که بداند غم دلتنگی وتنهایی ما ...!

ای عشق پیدا کن مرا

نمیدونم از کجا باید شروع کنم ولی میخوام برای همیشه یا شاید یه مدت نامعلوم که خودمم نمیدونم کی؟ شاید برای ابدیت ؟ از اینجا یعنی وبلاگم یا از توی خاطراتم برم . اینجا رو خیلی دوست داشتم چون همه اش به بهونه عزیزترینم بود ولی تا موقعی که بتونم با خودم کنار بیام و یه کم فکر کنم راجع به : یه سالی که بر من گذشت پر از خاطرات شیرین و تلخ بود .....(گفتی دوستت دارم. قلبم تندتر از همیشه تپید. لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ میگویند. با صدایت مرا نوازش کردی و تپش قلبت را احساس کردم چقدر مهربان و پاک بود ولی افسوس که.......زیاد دوست داشتن من داره میشه قضیه:( نیکی که از حد بگذرد ابله خیال بد کند) دلم بد جور گرفته از خیلی چیزا حتی از عزیزترینم..... خداحافظ

عشق یعنی خون دل یعنی جفا

عشق یعنی یک شهاب و یک سراب

عشق یعنی یک سلام و یک جواب

عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق یعنی تا ابد فانی شدن

عشق یعنی عابد و زاهد شدن

عشق یعنی همچو لیلا خون شدن

یا چو مجنون راهی صحرا شدن

عشق یعنی تیشه فرهاد ها

عشق یعنی عالم فریاد ها

عشق یعنی زخم کوه بیستون

عشق یعنی ناله های درد و خون

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی یکه و تنها شدن

عشق یعنی التماس و انتظار

عشق یعنی تا ابد با من بمان

تار وپود